بوی بهار داره با خودش هزاران هزار حس خوب میاره،

حس با تو بودن و امسال دومین سالی است

که لحظه سال تحویل رو در کنار تو تجربه می‌کنم.

دومین سال با تو بودم...دومین سال تجربه‌ی یه زندگی مشترک با این تفاوت که امسال آخرین سال معلق بودنمون خواهد بود.

و سال آینده سفره هفتسینمون رو در خونه کوچیک و نقلی خودمون می‌چینم

و تو می‌نشینی بالای سفره، قرآن در دست ... و عیدی من رو لای قرآن می‌گذاری و دعای سال تحویل رو می‌خونی ...

چون تو مرد خونه من هستی... و این کار رو از نوروز ۹۱ آغاز می‌کنی و انشالله صد و بیست نوروز دیگه هم این کارو انجام می‌دی...

بوی بهار امسال شیرین‌تر از بهارهای گذشته بوده چون من در انتظارم... در انتظار اتفاق خوشایندی که با کمک خداوند، درست ۱۱۴ روز بعد از شروع سال ۹۰ به وقوع می‌پیونده و چه شیرینه ...

بوی بهار امسال نوید‌بخشه و من و تو چه تلاشی می‌کنیم برای زیبا تر شدن این بهار

مرتب به فکر اینیم که به کجا سفر کنیم؟... البته کم‌هزینه‌ترین سفر و تو هر بار وعده یه سفر ماه‌عسل خوووب و به‌یادموندنی رو بهم می‌دی

بهار امسال مثل هر سال نیست... بهار امسال یه سال متفاوت رو نوید می‌ده و این سال برای ما یه سال خاص خواهد بود... سال ازدواجمون و من گاهی فکر می‌کنم چه خوبه که سال ازدواجون یه عدد رونده...

سال ۱۳۹۰...

بهار امسال بوی عطر یاس و اقاقیا می‌ده... بوی جنگل‌های نم‌دار گرگان... بوی نای دریا... بوی گلاب... بوی عطر محمدی روی کت بابا... بوی سفره هفت‌سین بزرگ و رنگارنگ مامان...

بهار امسال ...

امسال سال خوبیه انشا‌الله... و یه کم زوده چون می‌خوام توی آخرین پست امسالم اینو بگم... می‌گم اما: امیدوارم سال دیگه همه دوستای عزیز سال خوبی داشته باشند...

و این آروزییه که از ته دل می‌کنم ...

امیدوارم بهار امسال برای همه بوی عطر خاطرات خوش رو داشته باشه...