شنیده بودم که می‌گفتن سلامتی بزرگ‌ترین نعمته اما هیچ‌ وقت این طور درکش نکرده بودم

بله... بیماری همسر و پرستاری از اون تبدیل شد به یه پروژه یه هفته‌ای

البته نه برای همسر بلکه برای خودم چرا که از جمعه تا همین امروز درگیر یک سرماخوردگی و به قول

برخی آنفلانزای نوع... شدم

روزا و شبای اول که خیلی وحشتناک بود... نه خواب ... نه آرامش... نه غذا ...

هیچی همش درد بود و سرفه و اشک و گاهی از درد به گریه می‌افتادم

و تنها مراقبت‌های مداوم محمد و مامان عزیزم باعث شد

خیلی زودتر از اونچه فکرشو می‌کردم خوووب شم

و امروز بعد از این چند روز غیبتم در خبرگزاری، دلم حسابی برای این کار خسته‌کننده تنگ شده بود

و با روشن کردن کامپیوترم یه انرژی نو گرفتم و شروع کردم

بسم‌الله...

خدایا شکرت...