خدای کشتار
از اونجایی که در شهر شلوغ، پر ترافیک و همیشه آلوده تهران واقعا نمی‌شه هیچ تفریح درست و حسابی که نیاز به وسیله نقلیه شخصی و یا پول فراوان نداشته باشه، پیدا کرد، من و آقای همسر روز چهارشنبه که باز بی‌بهانه دنبال یه جشن کوچولو و یه شادی بودیم مونده بودیم چه بکنیم...
تمام فیلم‌های در حال اکران که داغون بودند و ما هم در فکر اینکه چه کنیم که یه دفعه آقای همسر یه پیشنهاد خیلی خوب داد، بریم تئاتر، از اونجایی که هیچی در مورد تئاترهای در حال اجرای توی تئاتر شهر نمی‌دونستیم، از روی بنرهای تبلیغاتی فیلم‌ها تصمیممون روی دو تا تئاتر معطوف شد: خدای کشتار که در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا می‌شد و یه تئاتر دیگه که فرهاد آئیش کارگردانش بود و به همین ترتیت تصمیم بر خدای کشتار شد...
بلیط ساعت ۱۹ بود و ما یه ساعتی وقت داشتیم، یه کمی دور زدیم و چند تا مغازه لباس فروشی رفتیم و یه شام مختصر خوردیم و ساعت ۱۹ راهی تئاتر شهر و سالن اصلی شدیم... حدودا با نیم ساعت تأخیر شروع شد...
تئاتر با ۴ بازیگر و تنها یه صحنه برگزار شد، سیما تیرانداز، اشکان خطیبی، لادن مستوفی و رضا مولایی از جمله چهار بازیگر این نمایش بودند...
داستان نمایش کوتاه است و در چند خط خلاصه می‌شود. دعوای دو پسر بچه پای والدین را به ماجرا باز می‌کند. آنها در هنگام صحبت بر سر دعوای بچه‌ها، خود درگیر قضایایی شده و بیشتر از بچه‌ها به همدیگر آسیب می‌زنند...
نمايشنامه خدای كشتار، گفتگو و بحث 2 زوج است كه پس از دعوای پسرانشان دور هم جمع شده‌اند تا نقطه پايانی بر ماجرا بگذارند. اما در ادامه گفت‌وگوی آنها به مشاجرات و درگيری‌های كلامی بزرگ‌تری ختم می‌شود و اوضاع و موقعيت، شرايط بدتری پيد‌ا می‌كند.
اما به صورت غیرتخصصی اگر بخوام در مورد این نمایش بگم، بازی بازیگرا بسیار عالی بود و از همون اوایل نمایش، خنده‌های ریز و کوتاه تماشاگرا همراه با نمایش بود... بازی کمیک بازیگران، متن روان، گنجاندن برخی مباحث ریز و تخصصی در این تئاتر از جمله مواردی بود که می‌شد به راحتی حس کرد...
در اواسط نمایش، صدای خنده تماشاگران لحظه به لحظه بلند و بلندتر می‌شه طوری که در قسمت‌هایی صدای بازیگران رو به درستی نمی‌شه شنید...
در کل خدای کشتار تئاتری زیبا، دینی، طنزآمیز و پر تحرک همراه با بازی ۴ بازیگر بزرگ تئاتر بود که دیدن اون رو به همه دوستان خوبم که ساکن تهران هستند، توصیه می‌کنم...
پ.ن: پست قبل رو به دلیل نظرات ضد و نقیض و گاها پر غرض برخی دوست‌نمایان پاک کردم...
درخشش ستاره صندوقچهای از دلنوشتههای من و همسرم خواهد بود، صندوقچهای که برای حرفها و ناگفتهها و خاطرات به یاد ماندنی زندگی ما، گوش شنوایی همیشگی خواهد بود...