دوستان عزیز ما را حلال کنید چرا که فردا صبح ساعت ۶ قطارمان حرکت خواهد کرد به سمت مشهد... اگر مشکلی پیش نیاد و همه چیز خوب و خوش باشه، در زیارت به یاد همه شما دوستای خوب عالم مجازی خواهم بود...

اول از همه به یاد نیوشای عزیزم که از دیروز که خبر بیماریش رو شنیدم خیلی غمگین شدم و براش با تمام وجود دعا می‌کنم...

بعد برای شیما عزیز دوشت داشتنی من که با اون نوشته‌های زیباش داره روزهای پر فراز و نشیب جوانی رو طی می‌کنه

برای سما دختر جنوبی خودمون که با تمام وجود براش آرزو می‌کنم امید از دست رفتش رو به دست بیاره...

برای الی جون و س. رشیدی ، فقط اون قدر اسم سمیه به همین صورت س. رشیدی در زندگی نقش بسته پیش امام‌رضا هم همین طوری دعاش کنم... برای آقای رگبار و کافه دلنشین و پر از نقد‌های روزگارش...

برای کتایون مادر دوست داشتنی و بانوی مغازه‌دار که امیدوارم به زودی زود بتونه یک زندگی مشترک واقعا خوب رو تجربه کنه....

برای سرباز اینترنتی‌مون واتو واتو، برای بانوی آبی و رستوران خوبی که با دستان هنرمند بانو قراره معروف‌ترین رستوان خاورمیانه بشه... و به زودی زود روزگار تنهایی رو با شریکی مثل خودش به رنگ آسمون قسمت کنه...

برای نیره تا هم خودش و هم همسرش هم شغل خوبی پیدا کنند و هم روزگار زندگی رو به همین شیرینی به آینده‌های شیرین‌تر پیوند بدن...

برای سمیه دولتیان و قرار عصرانه‌ای که دیر به دیر آپ می‌شه اما همیشه زیباست و برای تداوم خوشبختی سمیه عزیز...

برای مهسا، خپل ملس خودمون که امروز از شادی این دو روزی که من نیستم داشت بال در می‌آورد... بالاخره بچه‌های ملارد همه مثل این مهسای ما و البته مهشید عزیزم با معرفتند دیگه...

برای زهرا دوست خوبم که مدتی همه دوستاشو تحریم کرده و نظراتشو بسته... امیدوارم زودتر از این پیله بیرون بیاد...

برای نغمه دوست خوب و با وفای نیوشا، برای فری عزیزم و همه شاگردای خوب و عزیزش ... برای ساحل دوست خوبم با غزال دختر خوشگل و فرید همسر مهربونش...

و برای صبا، مامان کوچولویی که این روزها انتظار اون فسقلی اونو از همه ما دور کرده....

برای همتون دعا می‌کنم و از شما هم می‌خوام منو و محمدحسین همسر مهربونم رو خیلی خیلی دعا کنید

شنبه بر می‌گردم

پ.ن: این دل‌نوشته‌ای از خودمه برای امام‌رضا، بی‌مناسبت ندیدم که بعد از این پست لینکش کنم... دوستان می‌تونن اینجا اونو ببینند

خدا نگهدار