برای تو ...
شاید این شعری که میخونی از خودم نباشه ولی شاید گوشهای از ارادت ما نسبت شما باشه، ای همه امید زندگانیام....
بگذار بال و پر بزنم در هوای تو
ای واژه واژهی غزلم مبتلای تو
تا پا گذاشتی. . . تو بر کوچهی دلم
گل داد بوته بوتهی شعرم برای تو
با من بهار باش که پاییز بخت من
سبز و پر از شکوفه شود پا به پای تو
گفتی برقص با من و تا انتها بیا
باشد به روی چشم ولی با دعای تو
امروزهای با تو برایم غنیمت است
دارد عجیب میشود این ماجرای تو
این شادی تو. . . شیطنتت ، خوب بودنت
آن قفل چشمهای شب ابتدای تو
من آدمم ولی تو گمانم فرشتهای
پر میکشم به قاف تو با بالهای تو
پس میدهم تمامی خاک بهشت را
با حوریان باکرهاش در ازای تو
شعر از: سیدهادی هاشمینژاد
نوشته شده توسط محمدحسین
+ نوشته شده در دوشنبه ۲ آبان ۱۳۹۰ ساعت 15:20 توسط ستاره
|